شعری برای هیئتی ها

 شعر زیر مناسب حال و هوای این ایامه که ایام عزاداری اباعبدالله هست
التماس دعا

خواب بودم، خواب دیدم مرده ام
بی نهایت خسته و افسرده ام

تا میان گور رفتم دل گرفت
قبر کن سنگ لحد را گل گرفت

روی من خروارها از خاک بود
وای، قبر من چه وحشتناک بود!

بالش زیر سرم از سنگ بود
غرق ظلمت، سوت و کور تنگ بود

هر که آمد پیش، حرفی راند و رفت
سوره ی حمدی برایم خواند و رفت

خسته بودم هیچ کس یارم نشد
زان میان یک تن خریدارم نشد

نه رفیقی، نه شفیقی، نه کسی
ترس بود و وحشت و دلواپسی

ناله می کردم ولیکن بی جواب
تشنه بودم، در پی یک جرعه آب

آمدند از راه نزدم دو ملک
تیره شد در پیش چشمانم فلک

یک ملک گفتا: بگو دین تو چیست؟
دیگری فریاد زد: رب تو کیست؟
ادامه نوشته

آموزه روزه

ماه مبارک رمضان، با شکوه و شوکتی شگرف، دوباره به روی مشتاقان شرافت، آغوش می ‌گشاید و با هلال محرابی ‌اش، هلهله ‌ی اهل پارسایی و پروا می‌ انگیزد و غوغای غفران و همایش هدایت می ‌آغازد و اینک با ضمیری شادمانه و نیازی عاشقانه در قدوم بهاران معنویت در این حرارت طبیعت، غنچه‌های غنوده در پرچین پرهیز می ‌افشانیم و هم آوا با مولای منتظران، خوش آمدش می ‌گوییم. شکرا که دوباره ابواب بهشت را گشودند و دریغا اگر با بال بصیرت به اوج رحمت و رهایی نرویم و از این فرصت فرید فیض، بهره‌ ور نشویم.

یک سال، با فراز و فرود بسیار، رهسپاری نمودیم و در راه روشن آیین آسمانی ‌مان گام نهادیم و در این طی طریق از ذخایر معنوی وجودمان سود جستیم و با محرک ایمان باطن به سوی اهداف الهی، قوای ظاهر خویش را به حرکت واداشتیم و اینک ماه مبارک رمضان، هنگامه ‌‌ای است که می‌ توانیم ذخایر درون را غنی سازیم و ریزش‌های نفسانی را با رویش‌‌های سبز «‌صبر» ‌و «صلوة» ‌جبران نماییم. لغزشگاه ها و کژراهه ‌ها آنگاه رخ می ‌نمایند و آدمی را به خود فرامی ‌خوانند که کاهش ذخایر نفسانی آغاز شود و توان حرکت‌ های پیش رونده از رهروان سلب گردد. گویا با تشریع روزه برای اهل ایمان، خالق یکتا اراده فرموده که هر سال با انباشت ذخایر نوین معنوی، از توان سیر و سلوک در صراط مستقیم کاسته نشده و با امداد از روشنایی روزه و نور نیایش و فروزندگی فطر، فانوس فطرت انفس، پدیدار و پایدار بماند.

روزه، آموزه‌ هایی دارد که هر کدام از آنها دریایی از معنا و معنویت را به موج وامی ‌دارد و به اوج عزت می ‌رساند. 

برای مشاهده این آموزه ها به ادامه مطلب مراجعه کنید

ادامه نوشته

رستگاران ماه رمضان

خدا را بی نهایت شاکریم که از خزانه ی موهبت و الطاف بی کران خود بر ما منت نهاد تا دگرباره بتوانیم این ماه پر برکت و پر فضیلت را درک نماییم؛

 ماهی که خداوند متعال در شأن آن می فرماید: «شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن هدی لناس و بینات من الهدی و الفرقان...» (ماه رمضان (ماهی است) که در آن برای راهنمایی مردم و بیان راه روشن و هدایت و جدا ساختن حق از باطل ، قرآن نازل شده است.) و در ادامه آیه می فرماید: «فمن شهد منکم الشهر فلیصمه...» (پس هر که این ماه را دریابد، باید که در آن روزه بدارد.)

 این قسمت از آیه نیز تأکید بر وجوب روزه، در این ماه دارد ولی با این وجود، مریضان و مسافران را (بر اساس احکامی که در شرع مقدس موجود است) از این امر عظیم مستثنا دانسته و روزه داری را از آنان ساقط می نماید و این امر واجب را در هنگام سلامتی و فراغت از سفر بر آنان واجب نموده تا کاستی های خود را جبران نمایند؛ «و من کان منکم مریضا ً او علی سفر فعدة من ایام اخر» (وهر کس که بیمار یا در سفر باشد به همان تعداد از روزهای دیگر روزه بگیرد.) و دلیل این امر را سهل و آسان گرفتن پرورگار بر بندگانس می خواند، به طوری که در ادامه آیه می فرماید: «یرید الله بکم الیسر ولا یرید بکم العسر...» (خداوند برای شما آسانی و راحتی می خواهد و خواهان سختی برای شما نیست.) و بندگان خویش را امر به تکمیل کسری روزه هایشان می نماید؛ «ولتکملو العده...» (و باید که آن شمار (یعنی روزه هایی که به علت های ذکر شده نگرفته اید) را تکمیل کنید.) و در ادامه می فرماید: «ولتکبروالله علی ما هدیکم و لعلکم تشکرون» (و خدا را بدان سبب که راهنمایی تان کرده است، به بزرگی یاد کنید و باشد که سپاسگزار باشید.) (1)

ما باید این ماه را بیش از پیش قدر دانسته و از آن کمال استفاده را نماییم، چرا که این ماه، ماه بسیار پر فضیلتی است و با ماه های دیگر قابل مقایسه نیست، چنانچه رسول گرامی اسلام فرمودند: «لما حضر شهر رمضان سبحان الله! ماذا تستقبلون؟! و ماذا یستقبلکم؟! قالها ثلاث مرات» (سبحان الله! به پیشواز عجب ماهی می روید؟! و عجب ماهی به شما روی می آورد؟! و این را سه بار تکرار فرمودند.) (2) و در جای دیگر نیز فرمودند: «ان ابواب السماء تفتح فی اول لیلة من شهر رمضان و لا تغلق الی آخر لیلة منه» (به درستی که در نخستین شب ماه رمضان درب های آسمان گشوده می شود و تا آخرین شب آن بسته نمی شود.) (3) از نشانه های عظمت این ماه نسبت به ماه های دیگر همین بس که در قرآن از آن به بزرگی یاد شده و این ماه را ماه نزول قرآن می خواند. 

ادامه نوشته

آمد رمضان

آمد رمضان و عید با ماست

قفل آمد و آن کلید با ماست


بربست دهان و دیده بگشاد

وان نور که دیده دید با ماست


آمد رمضان به خدمت دل

وان کش که دل آفرید با ماست


در روزه اگر پدید شد رنج

گنج دل ناپدید با ماست


کردیم ز روزه جان و دل پاک

هر چند تن پلید با ماست 


روزه به زبان حال گوید

کم شو که همه مرید با ماست


چون هست صلاح دین در این جمع 

منصور و ابایزید با ماست


مولانا

آیا شکافته‌شدن کعبه در منابع اهل سنت منعکس شده است

حاکم نیشابوری از بزرگان اهل سنت در «مستدرک صحیحین» می‌گوید: روایات متواتر است که فاطمه بنت اسد، امیرمؤمنان علی‌بن ابی‌طالب ـ کرّم الله وجهه ـ را در خانه کعبه به دنیا آورده است.

خبرگزاری فارس: آیا شکافته‌شدن کعبه در منابع اهل سنت منعکس شده است

 هنگام ولادت امیرمؤمنان امام علی ـ علیه‌السلام ـ دیوار کعبه شکافته شده است. یکی از سوالات در این‌باره این است که «آیا این واقعه در منابع اهل سنت منعکس شده است؟»

مرکز مطالعات و پاسخ‌گویی به شبهات حوزه علمیه قم، در یادداشتی این مساله را بررسی کرده است.

ادامه نوشته

مفهوم یابی سبک زندگی در اندیشه امام(ره)

سبک زندگ از نظریه نشأت می گیرد یا نظریه از سبک زندگی؟ نسبت هستی شناسی با سبک زندگی چیست؟ آیا می توان با «تزریق» یک انگاره ی وجود شناختی، آدمیان را به ساخت عالمی متناسب با آن انگاره متمایل کرد؟ آیا می توان با یک سبک از زندگی، منظومه ای هستی شناختی را در ذهن آدمیان متولد کرد؟
 
«سبک زندگی» هرچند مفهومی نوپدید نیست لیکن دیرزمانی نیست که جایگزین مفاهیمی چون «طبقه اجتماعی» برای جبران جاماندگی تفکر اجتماعی در توضیح تحولات متاخر شده است. سبک زندگی تا زمانی که در پارادایم علم جدید استفاده می شود، معنا و اقتضائات تاریخی اش را با خود به همراه دارد. اما زمانی که قرار است در نسبت با منطق دیگری چون منطق دینی استفاده شود، بهتر آن است که برایش معادلی در تاریخ دین یافت شود. یافتن این معادل به محقق کمک خواهد کرد تا ردّ مناسبات این مفهوم را با سایر مفاهیم دینی پیدا کند. حساسیت نسبت به مفهوم سبک زندگی در محافل علمی بخصوص از زمانی که رهبر انقلاب آنرا نرم افزار تمدّن اسلامی خواندند، بیش از گذشته شد. آنچنان که  از تعریف رایج برمی آید اجزای تشکیل دهنده ی سبک زندگی که این مفهوم را توضیح می دهد از قبیل خانواده، ازدواج، نوع مسکن، نوع لباس، الگوی مصرف، تفریحات، کسب و کار و رفتارهای فردی و اجتماعی در محیطهای مختلف ، ابعاد نوپدیدی در زندگی ما نیستند و طبعاً می توان در میان انحاء تفکر و علوم متولد شده در تاریخ فرهنگ و تفکر اسلامی، در قبال آنها مفهومی را یافت که امکان مطالعه ی آنرا در منطق و ادبیات دینی تسهیل کند. رهبر انقلاب خود اصطلاح «عقل معاش» را در مفهوم جامع خود، مترادف مفهوم سبک و فرهنگ زندگی دانستند. این بدان معناست که لازم است برای فهم درست این مفهوم و بهره بردن از مآثر فکری و تمدنی در پاسخ به مسائل مرتبط با آن، بدنبال کشف مفاهیم معادل باشیم. این نوشتار تلاشی در همین زمینه است.
 
 
ادامه نوشته

آیا برگزاری مجالس "فرحة الزهراء" و "عمرکشون" جایز است؟

روز نهم ربیع‌الاول نزد شیعیان جایگاه خاصی دارد، چرا که این روز را یکی از اعیاد مهم تلقی کرده و به خاطر سالروز آغاز امامت امام زمان(عج) به شادی می‌پردازند.

البته گهگاهی دیده می‌شود که بعضی از افراد جاهلانه یا عامدانه بیان می‌کنند که در چنین روزی خلیفه دوم کشته شده و با عناوینی مانند "عید الزهراء"، "فرحة الزهراء" و "عمر کشون" مجالس وحدت شکنی برگزار می کند.

همچنین برای مشروعیت بخشی به این مراسم، داستان‌سرایی‌های بسیاری هم شده و حتی روایتی با عنوان "رفع القلم" نقل می شود که در این روز گناه کردن و به کار بردن الفاظ رکیک جایز است!! افسانه‌هایی که بیشتر توسط دشمنان اسلام و برای دامن زدن به اختلافات مذهبی میان شیعه و سنی ساخته می‌شود.

تعدادی از مراجع عظام تقلید در پاسخ به سؤالاتی پیرامون اهانت به خلفا و شخصیت های مقدس اهل سنت و همچنین تشکیل مجالس فرحة الزهراء دیدگاه خود را اعلام کردند.

سؤال: لعن یا اهانت به یکی از خلفا و همچنین عایشه و حفصه، آشکارا یا مخفیانه چه حکمی دارد؟ آیا بیان مطاعن ایشان در مجالس عمومی جایز است؟ تشکیل مجالس عیدالزهراء، آشکارا یا مخفیانه چه حکمی دارد؟

پاسخ:

آیت الله العظمی خامنه ای: بعضی‌ها به نام شاد کردن دل فاطمه زهرا، این روزها و در این دوران کاری می‌کنند که انقلاب را که محصول مجاهدت فاطمه زهراست، در دنیا لنگ کنند ... اگر امروز کسی کاری کند که آن دشمن انقلاب، آن مأمور سیاسی آمریکا، آن مأمور استخبارات کشورهای مزدور آمریکا، وسیله‌ای پیدا کند، دلیل پیدا کند، نواری پیدا کند، ببرد اینجا و آنجا بگذارد، بگوید کشوری که شما می‌خواهید انقلابش را قبول کنید این است، می‌دانید چه فاجعه‌ای اتفاق می‌افتد؟ بعضی دارند به نام فاطمه زهرا(س) این کار را می‌کنند، در حالی‌که فاطمه زهرا راضی نیست، این همه زحمت برای این انقلاب کشیده شده ... آن وقت یک نفری که معلوم نیست تحت تأثیر کدام محرکی واقع شده، به نام شاد کردن دل فاطمه زهرا، کاری کند که دشمنان حضرت زهرا را شاد کند کند. (هفته‌نامه عملی – فرهنگی بصیر(حوزه)، سال چهاردهم، شماره اول، مسلسل 323، صفحه 6)

نباید به خاطر دفاع از شیعه به آتش‌افروزی میان غیر شیعه شتاب داد. این جور نباشد که کسى از یک گوشه‌اى خیال کند دارد از شیعه دفاع می‌کند و تصور کند دفاع از شیعه به این است که بتواند آتش دشمنى ضد شیعه و غیر شیعه را برانگیزد، این دفاع از شیعه نیست؛ این دفاع از ولایت نیست، اگر باطنش را بخواهید، این دفاع از آمریکاست؛ این دفاع از صهیونیست‌هاست. (27 آذر سال 1387)

آیت الله العظمی بهجت(ره): چه بسا این کار‌ها موجب اذیت و آزار و یا قتل شیعیانی که در بلاد و کشورهای دیگر در اقلیت هستند گردد در اینصورت اگر یک قطره خون از آن‌ها ریخته شود ما مسبب آن و یا شریک جرم خواهیم بود.

آیت الله العظمی مکارم شیرازی: لازم است از کارهایی که باعث تفرقه صفوف و ایجاد شکاف بین مسلمانان می شود خودداری شود و همه ی مسلمین در برابر دشمنان اسلام متحد شوند. ما روز نهم ربیع را به مناسبت شروع ولایت و امامت حضرت مهدی (عج) جشن می گیریم و این روزی است که به نام «فرحة الزهرا» معروف است. جشن گرفتن این روز یک امر عرفی است و وجه شرعی ندارد. بعضی افراد کارهای دیگری به این مناسبت اضافه کرده اند که ما در این مورد صحبتی نمی کنیم.

سؤال: نظر شما درباره حدیث رفع قلم در روز نهم ربیع الاول چیست؟

پاسخ:

آیت الله العظمی میرزا جواد تبریزی(ره): بسمه‌تعالى. روایت مزبور صحیح نیست و فرقى بین ایّام نیست و معصیت، معصیت است، والله العالم.

آیت الله العظمی فاضل لنکرانی(ره): بسمه‌تعالى. حدیث رفع القلم صحیح نیست، بلکه هر مسلمانی موظف به انجام واجبات دینی بوده و فرقی در ایّام سال نسبت به آن وجود ندارد، و انجام اعمالی که موجب تفرقه مسلمین یا وهن شیعه شود جایز نیست.

  

آیت الله العظمی مکارم شیرازی: بسمه‌تعالى. روایتی با عنوان رفع قلم در آن ایّام مخصوص در منابع معتبر نداریم. و ثانیاً بر فرض چنین چیزی باشد ـ که نیست ـ مخالف کتاب و سنت است و چنین روایتی قابل پذیرفتن نیست. حرام و گناه در هیچ زمانی مجاز نیست هم‌چنین سخنان رکیک و کارهای زشت دیگر. و ثالثاً تولّی و تبرّی راه‌های صحیحی دارد نه این راه‌های خلاف. 

ناگفته‌هايي از مصطفاي شهيد/ خانواده احمدی روشن از شهید نسل سوم انقلاب می گویند

یکسال از صبح روز چهارشنبه‌اي كه خبر انفجار يك ماشين در اثر چسباندن بمب مغناطيسي به يك پژو در ميدان كتابي تهران، تيتر يك تمام رسانه‌ها شد؛ می گذرد. ترور ناجوانمردانه‌اي كه دقيقاً در سالروز شهادت دكتر مسعود علي‌محمدي و در سالروز شهادت شهيد شهرياري دقيقاً با همان سبك ترور رخ داد، تا همه‌ي دنيا بفهمند كه صهيونيست‌ها در قبال ملت ايران آن‌قدر ضعيف و زبون شده‌اند كه راه ديگري جز استفاده از ابزارهاي وحشيانه و غيرانساني ندارند.

مصطفی احمدی روشن فارغ التحصیل انقلابی و روشن دانشگاه شریف، هدف این حمله تروریستی بود. حمله ای که بعدها مشخص شد با طراحی و هدایت سرویس جاسوسی اسرائیل و همکاری میز مشترک سرویس های اطلاعاتی غربی، و برخی کشورهای همسایه به اجرا در آمده بود. مصطفی به زودی به نماد شهدای نسل سوم انقلاب اسلامی مبدل شد تا نشان دهد که عرصه جهاد نسل سوم نه در جبهه نظامی بلکه در عرصه جهاد علمی است.

ادامه نوشته

برای شکوفا کردن فطرت کافی است یک گوشه‌ از فطرت انسان عمیقاً شکفته شود و حسین(ع) بهترین فرصت است

پناهیان با تبیین این مطلب که نیاز ما به مباحث فطری مهم‌تر از مباحث اخلاقی است، گفت: «بسیاری اوقات به جای کلاس اخلاق یا پرداختن به برخی مباحث رایج اخلاقی باید «کلاس فطرت» بگذاریم و به جای پرداختن به خُلقیات و ملکات نفسانی به گرایش‌های فطری و معارف فطری بپردازیم و فطرت خود را شکوفا کنیم. البته در این مسیر ملکات خوبی نیز کسب کرده و ملکات بدی نیز ریزش خواهد کرد، اما مسأله اصلی شکوفا کردن فطرت است نه اخلاق.»

به گزارش رجانيوز، پناهیان با تببین نگاه غرب به فطرت گفت: تمام تلاش فرهنگی غرب برای محجوب نگه داشتن فطرت و القای خواسته‌های کاذب به انسان‌هاست و تمام تلاش فرهنگی ما برای شکوفا و مکشوف کردن فطرت است. این استاد حوزه و دانشگاه در تبیین نقش منحصر به فرد امام حسین(ع) در سلوک معنوی و شکوفایی فطرت، با بیان برخی از آیات و روایات به توضیح یک «اصل مهم در رشد و تعالی انسان» پرداخت و گفت: «فلسفۀ ارسال انبیاء الهی این است که به انسان‌ها کمک کنند تا میثاق فطری انسان‌ها را به آنها یادآوری کرده و فطرت خود را شکوفا نمایند.

ادامه نوشته

جایگاه اسرار آمیز آیه ولایت در قرآن

یکی از مطالب بحث برانگیز راجع به آیه غدیر این است که چرا در ظاهر بین این آیه و ما قبل و ما بعد آن ربطی احساس نمی شود؟!

«الْیَوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دِینَکمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکمُ الإِسْلاَمَ دِینًا فَمَنِ اضْطُرَّ فِی مَخْمَصَةٍ غَیْرَ مُتَجَانِفٍ لِّإِثْمٍ فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِیم»(1)؛ امروز دین شما را به کمال رسانیدم و نعمت خودبر شما تمام کردم و اسلام را دین شما برگزیدم پس هر که در گرسنگی بی چاره ماند بی آنکه قصد گناه داشته باشد ، بداند که خدا آمرزنده و مهربان است .

 

چه آیه را راجع به قضیه غدیر بدانیم مثل تمامی شیعیان و بسیاری از برادران اهل تسنن (2) یا آن را به قضیه غدیر بی ربط بدانیم در هر صورت این سۆال پا بر جاست که چرا آیه به ماقبل و مابعد خود بی ربط است !؟

اساسا آیا لازم است آیات قرآن به قبل و بعد خود ، مانند کتابهای متعارف بشری ، مرتبط باشند ؟!

اگر لازم است آیا این ربط بین آیات برای افراد عادی قابل درک است؟!

مفسیرین تا چه اندازه به ارتباط آیات با یکدیگر توجه نموده اند؟!


(برای دیدن پاسخ این سوالات و سوالات بیشتر به ادامه مطلب مراجعه نمایید)

ادامه نوشته

شرطی برای تکمیل تشکر از خدا

شكرگزارى همان قدردانى از نعمت است ، خواه در عمل باشد یا به وسیله زبان و یا به قلب ، و كفران و ناسپاسى نعمت ، بى اعتنائى به نعمت ها، تحقیر و تضییع آنها است و عدم توجه به صاحب نعمت .


و مهمترین بخش شكرگزارى همان شكر عملى است ، چه بسیارند كسانى كه با زبان شكر خدا مى گویند، ولى در عمل كفران مى كنند.

كسانى كه اصراف و تبذیر مى كنند، و یا بخیل هستند، یا نعمت هاى الهى را وسیله فخرفروشى بر دیگران قرار مى دهند، یا بر اثر نعمت مست مى شوند و طغیان مى كنند، همه آنها ناسپاسند، و در طریق كفران نعمت گام برمى دارند، به عكس آنها كه نعمت هاى الهى را كتمان نمى كنند، و آشكار و پنهان انفاق مى نمایند و با گسترش نعمت ، تواضع آنها در مقابل خالق و خَلق بیشتر مى شود و سعى دارند نعمت ها همه در جاى خود مصرف شود، و چیزى از آن ضایع نگردد، آنها بندگان شكرگزارى هستند و شایسته فزونى نعمت .

همان گونه که انسان باید شکر نعمت هاى پروردگار را بگذارد، هرچند هیچ انسانى قادر بر این کار نیست، حداقل اعتراف به عدم توانایى شکر نعمت کند که این خود نوعى شکر نعمت است، باید در برابر انسان ها نیز همین حالت را داشته باشد و شکر خالق بدون شکر خلق، همان خلقى که واسطه نعمت بوده، کامل نمى شود.

در همین زمینه حدیثى از رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل شده است که مى فرماید: «روز قیامت که مى شود بنده اى را در صحنه محشر حاضر مى کنند و در حضور خداى متعال مى ایستد و خداوند دستور مى دهد او را به سوى آتش دوزخ ببرند. عرضه مى دارد: خداوندا! دستور دادى مرا به سوى دوزخ ببرند در حالى که قرآن مى خواندم (و به قرآن عمل مى کردم) خدا مى فرماید: بنده من، نعمت هایى به تو عرضه داشتم و تو شکر نعمت نگزاردى. عرضه مى دارد: پروردگارا! تو فلان نعمت را به من دادى و من فلان گونه شکر آن را ادا کردم و نعمت دیگرى به من دادى شکر آن را نیز گزاردم و پیوسته نعمت ها را ذکر مى کند و شکرگزارى آنها را. خداى متعال مى فرماید: بنده من راست مى گویى; ولى تو شکرگزارى در برابر کسى که واسطه نعمت بر تو بود نداشتى و من به ذات مقدسم سوگند خورده ام که شکر بنده اى را نپذیرم که در برابر واسطه نعمت من به خلقم شکرگزار نباشد.(1)

ادامه نوشته

پیام امام خمینی به مناسبت سالگرد 17 شهریور در سال 60

 بسم اللّه‏ الرحمن الرحیم

سالروز هفدهم شهریور که گزارشگر جنایات شاهنشاهی ضد انسانی و اسلامی است و از ایام‏اللّه‏ و نشانگر مقاومت و شجاعت و ایستادگی ملت در مقابل ستمگران و جنایتکاران است، در خاطرۀ ملت مبارز ایران زنده است و زنده خواهد بود.

ملت شجاع و رزمندۀ ایران در آن روز و روزهای اختناق و جنایت به دست دژخیمان شاه مطرود، نشان داد که تا رسیدن به هدفهای انسانی ـ اسلامی خود چون سدی آهنین ایستاده و از قتل‏عامها و کشتارهای وحشیانۀ دسته‏جمعی هراس به خود راه نداده و راه خود را شجاعانه ادامه می‏دهد. از هفدهم شهریور تا امروز سالروز افتخارآمیز آن، هرگز سستی و فتوری در ارادۀ آهنین ملت انقلابی ایران حاصل نشده، بلکه هر واقعه و فاجعه‏ای او را مصمم‏تر و منسجم‏تر می‏کند.


ادامه نوشته

سنگ بردار و بزن...


 شعري از حسين هدايتي

سنگ بردار و بزن اين شب آويزان را

 تا كه برهم بزني خواب خوش شيطان را 


سنگ، قانون دهان كوب زمين است، بزن

 آه! موسيقي خشم تو همين است، بزن


 زندگي زير لگدهاي هيولا، سخت است

 رقص شيطان، وسط مسجدالاقصي، سخت است


 آب در كاسه خشم است كه خون خواهد شد

 چشم اگر باز كني،كن فيكون، خواهد شد


 نفس ويران شده در حنجره من، اي قدس 

اولين خانه بي‌پنجره من، اي قدس


 شب آواره از آغوش تو، بالا نرود

 خون پاك تو، به حلقوم يهودا نرود


 كوچه‌هايت اگر از ابرهه و نيل، پُر است

 آسمانت ولي از خشم ابابيل، پُر است


 شهر من! سنگ تو خاصيت باران دارد

 سنگ، خون جگر توست كه جريان دارد


 تيغ در دست خطرناك‌ترين دژخيم است

 نوبتي باشد اگر، نوبت ابراهيم است

یه عکس هم گذاشتم تا یادمون نره که مسجدالاقصی اونیه که سمت چپه و اونو با قبه الصخره که گنبد طلایی داره اشتباه نگیریم.

دعای روزهای ماه مبارک رمضان

از ابن عباس روایت کرده اند:که حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله برای روزه هر روز ماه مبارک رمضان فضیلت بسیار بیان فرمود و برای  هر روز دعای مخصوصی با فضیلت و ثواب بسیار برای آن ذکر کرد که ما به بیان اصل دعا اکتفا می کنیم:

روز اول:

اللَّهُمَّ اجْعَلْ صِیَامِی فِیهِ صِیَامَ الصَّائِمِینَ وَ قِیَامِی فِیهِ قِیَامَ الْقَائِمِینَ وَ نَبِّهْنِی فِیهِ عَنْ نَوْمَةِ الْغَافِلِینَ وَ هَبْ لِی جُرْمِی فِیهِ یَا إِلَهَ الْعَالَمِینَ وَ اعْفُ عَنِّی یَا عَافِیا عَنِ الْمُجْرِمِینَ

خدایا روزه ام را در این ماه روزه روزه داران قرار ده، و شب زنده داری ام را شب زنده داری شب زنده داران، و بیدارم کن در آن از خواب بی خبران، و ببخش گناهم را در آن ای معبود جهانیان، و از من درگذر،  ای درگذرنده از گنهکاران.


ادامه نوشته

مطالبی درموردماه مبارک رمضان

۱- فضیلت ماه رمضان :رمضان ، ماهی است که در آن قرآن فرو فرستاده شده است ؛ [ کتابی ] که مردم را راهنما و(در بر دارنده)نشانه های آشکار هدایت ومیزان تشخیص حق از باطل است . سوره مبارکه بقره آیه 185 ـ درهای آسمان در شب اول ماه رمضان گشوده می شود وتا آخرین شب این ماه بسته نمی شود. پیامبر اکرم (ص). ـ بدبخت واقعی کسی است که این ماه را پشت سر گذارد و گناهانش آمرزیده نشود رمضان ، رمضان نامیده شد ؛ زیرا گناهان را می سو زاند .پیامبر اکرم (ص) ـ خداوند ماه رمضان را میدان مسابقه ای برای آفریدگان خود قرار داده تا با طاعتش برای خشنودی او از یکدیگر پیشی گیرند امام حسن (ع )

 ۲ -روزه : ای مومنان ! روزه بر شما مقرر شده است ؛ همچنان که بر پیشینیان شما مقرر شده بود شاید که پرهیزگار شوید . تحف العقول ص 236 ـ روزه سپری است در برابر آتش .پیامبر اکرم (ص) ـ برای هر چیزی زکاتی است وزکات بدن ها روزه داری است .پیامبر اکرم (ص) ـ روزه بگیرید تا تندرست باشید .پیامبر اکرم (ص) ـ روزه دل ، اندیشیدن به گناهان ، برتر است از روزه شکم ؛ یعنی غذا خوردن.امام علی (ع)

 ۳ -تلاوت قرآن : کسانی که کتاب [ آسمانی ] را به آنها دادیم ،[و] آن را چنان که شایسته آن است می خوانند ، ایشان اند که به آن ایمان دارند . سوره مبارکه بقره ، آیه 121 ـ در ماه رمضان قرآن بسیار تلاوت کنید .پیامبر اکرم (ص) ـ هرگاه فردی از شما دوست داشته باشد که با پروردگارش سخن بگوید قرآن بخواند .پیامبر اکرم (ص) ـ از خواندن قرآن غافل مشو ؛ زیرا قرآن دل را زنده می کند و از فحشا وزشت کاری وستم بازمی دارد . پیامبر اکرم (ص)

 ۴- دعا واستغفار : دعای روزه دار ردّ نمی شود .پیامبر اکرم (ص) ـ خداوند در هر شب ماه رمضان می گوید :« به عزت وجلالم سوگند ، به فرشتگان فرمان داده ام درهای آسمان را بر روی بندگان دعا کننده من بگشاید ».پیامبر اکرم (ص) ـ ماه رمضان ماه استغفار ، ماه روزه وماه دعا است .پیامبر اکرم (ص) ـ ماه خدا به سوی شما روی آورده است ... جان شما در گرو اعمال شما است ؛ پس آن را با استغفار آزاد کنید . پیامبر اکرم (ص) ـ دعای شما در این ماه به اجابت می رسد .پیامبر اکرم (ص) ـ بر شما باد در ماه رمضان به بسیاری استغفار ودعا .امام علی (ع) ـ در ماه رمضان جز به دعا وتسبیح واستغفار وتکبیر لب نمی گشود .امام سجاد (ع)

 ۵- شب های قدر : هر کس شب قدر را احیاء بدارد،تا سال آینده عذاب از او برداشته می شود.پیامبر اکرم(ص) هر کس از روی ایمان وبرای رسیدن به ثواب الهی ، شب قدر را به عبادت بگذراند ـ گناهان گذشته اش آمرزیده می شود . پیامبر اکرم (ص) ـ قلب ماه رمضان شب قدر است . امام صادق (ع) ـ هر که فاطمه را ، آن گونه که سزاوار است ، بشناسد ، بی تردید شب قدر را درک کرده است . امام صادق (ع) ـ مقدرات در شب نوزدهم تعیین ، در شب بیست و یک تایید ودر شب بیست وسوم [ ماه رمضان ] امضا می شود . امام صادق (ع)

چهل حدیث درموردماه مبارک رمضان

1-پایه‏هاى اسلام
قال الباقر علیه السلام:

بنى الاسلام على خمسة اشیاء، على الصلوة و الزكاة و الحج و الصوم و الولایه.

امام باقر علیه السلام فرمود:

اسلام بر پنج چیز استوار است، برنماز و زكات حج و روزه و ولایت (رهبرى اسلامى).فروع كافى، ج 4 ص 62، ح 1

2-فلسفه روزه
قال الصادق علیه السلام:

انما فرض الله الصیام لیستوى به الغنى و الفقیر.

امام صادق علیه السلام فرمود:

خداوند روزه را واجب كرده تا بدین وسیله دارا و ندار (غنى و فقیر) مساوى گردند.

من لا یحضره الفقیه، ج 2 ص 43، ح 1
 
3-روزه آزمون اخلاص
قال امیرالمومنین علیه السلام:

فرض الله ... الصیام ابتلاء لاخلاص الخلق‏امام على علیه السلام فرمود:

خداوند روزه را واجب كرد تا به وسیله آن اخلاص خلق را بیازماید.

نهج البلاغه، حكمت 252
 
4-روزه یاد آور قیامت
(برای خواندن ادامه احادیث به ادامه مطلب مراجعه کنید)
ادامه نوشته

دوران جوانی رسول خدا(ص)

«دوران جوانى رسول خدا در سه مرحله سپرى شد: چوپانى، تجارت، خدمت به خلق.

در روايت است كه پيامبر فرمود:

ما مِنْ نبىٍّ إلّاوَقَدْ رَعى‏ الْغَنَمَ قيلَ وَأَنْتَ يا رَسُول اللَّه، فقال: انا رَعَيْتُها لِأهْلِ مَكَّةَ بالْقَراريط.(بحارالانوار:۶۱/۱۱۷-باب۲)

هيچ پيغمبرى نيست مگر اين كه شبانى گوسپند كرده است، گفتند: اى رسول خدا! حتّى شما؟ فرمود: آرى و من هم براى اهل مكّه در «قراريط» گوسپند چرانى كرده‏ام.

از ابوسلمة بن عبدالرحمن روايت شده كه گروهى ميوه‏هاى درخت اراك را به حضور رسول خدا صلى الله عليه و آله آوردند، فرمود:

بر شما باد كه سياه‏ترها را جمع كنيد و من وقتى چوپان گوسپندان بودم چنان مى‏كردم. گفتند: مگر شما هم گوسپند مى‏چرانده‏اى؟ فرمود: آرى، و هيچ پيامبرى نيست مگر اين كه گوسپند چرانده است.(الاستذکار:۸/۵۰۴والتمهید:۲۴/۳۴۵)او در سن حدود بيست و چهار سالگى گله‏اى از گوسپندان را همچون موساى كليم به پيش مى‏انداخت و خود به دنبالشان راه به صحرا و كوهساران مى‏برد.

چوپانى گوسپندان را پيشه خود ساخته بود، تا روزى هم اين گله گم كرده راه و بدبخت را كه از شش طرف در چنگ گرگ‏هاى شهوت و غضب و ظلم و دروغ و مناهى و ملاهى گرفتار بودند از خطر برهاند و به صراط مستقيم حق هدايت نمايد.

 

ملاقات محمد صلى الله عليه و آله با خديجه عليها السلام براى تجارت‏

 محمّد صلى الله عليه و آله خانه عمويش ابوطالب به سر مى‏برد و براى مردم چوپانى مى‏كرد تا يك روز ...

ديگر در اين كار هم سودى نيست چه بايد كرد؟ محمّد چشمان پر مهرش را بر روى عموى نازنينش دوخت و گفت: آيا چه كارى مى‏توانم انجام بدهم؟

- آن كار كه اجداد تو داشتند: تجارت، آرى، تجارت اى عزيز دل من. سپس به وى پيشنهاد كرد، خديجه از بزرگترين ثروتمندان شهر است و دامنه تجارت او به مصر و حبشه كشيده شده، دنبال مرد امينى مى‏گردد كه برنامه تجارت خود را به عهده او بگذارد، فرزندم خود را به او معرّفى كن.

مناعت و بلندى و عظمت روح پيامبر، مانع از آن بود كه مستقيماً بدون هيچ سابقه و درخواستى پيش خديجه برود و پيشنهاد خود را مطرح سازد، به همين خاطر به عموى خود گفت: شايد خود او دنبال من بفرستد. اتفاقاً چنين هم شد، خديجه كسى را دنبال محمّد صلى الله عليه و آله فرستاد و حضرت را براى مذاكره دعوت كرد.

چون به خانه خديجه آمد به او گفت: چيزى كه مرا شيفته تو نموده است همان راستگويى، امانتدارى و اخلاق پسنديده تو است و من حاضرم دو برابر آنچه به ديگران مى‏دهم به تو تقديم نمايم و دو غلام خود را با تو همراه مى‏كنم تا در تمام امور فرمانبر تو باشند.

رسول خدا صلى الله عليه و آله جريان ملاقات با خديجه را با عموى بزرگوارش ابوطالب عليه السلام در ميان گذارد، وى در جواب برادرزاده‏اش گفت: اين برنامه وسيله‏اى است براى زندگى كه خداوند براى تو مقرّر فرموده است.

كاروان قريش آماده رفتن شد، كالاى تجارتى خديجه هم با كاروان بود، در اين هنگام خديجه شترى راهوار و مقدارى اجناس گران‏بها در اختيار وكيل خود گذارد و ضمناً به دو غلام خود دستور داد كه در تمام مراحل كمال ادب را به جا آورند و هر چه او انجام داد اعتراض ننمايند و در هر حال مطيع او باشند.

كاروان به مقصد رسيد و همگى در اين مسافرت سود بردند، ولى محمّد از همه بيشتر و چيزهايى نيز براى فروش در بازار تِهامه خريد.

كاروان پس از پيروزى كامل راه مكّه را پيش گرفت. محمّد در اين سفر براى بار دوم از ديار عاد و ثمود گذشت، سكوت مرگبارى كه در محيط زندگى آن قوم سركش حكمفرما بود، او را بيشتر به عوالم ديگر متوجّه ساخت. علاوه بر اين، خاطرات سفر سابق تجديد شد، به ياد روزى افتاد كه همراه عموى خود همين بيابان‏ها را پشت سر مى‏گذاشت. كاروان به مكّه نزديك شد، ميسره رو به رسول خدا نمود و گفت: چه بهتر شما پيش از ما وارد مكّه شويد و خديجه را از جريان تجارت و سود بى سابقه‏اى كه امسال نصيب ما گشته آگاه سازيد. پيامبر صلى الله عليه و آله در حالى كه خديجه در غرفه خود نشسته بود وارد مكّه شد، خديجه به استقبال او دويد و او را وارد غرفه نمود. پيامبر با بيان شيرين خود جريان سفر تجارتى را شرح داد. چيزى نگذشت كه ميسره وارد شد و آنچه را در اين سفر ديده بود- كه تمام آنها بر عظمت و معنويت‏ محمّد امين صلى الله عليه و آله گواهى مى‏داد- براى خديجه تعريف كرد.

از جمله وقتى به بُصْرى‏ رسيديم من و محمّد زير درختى فرود آمديم، راهبى به نام نسطورا در آن جا بود، گفت: زير اين درخت هرگز غير از پيامبر فرود نمى‏آيد، سپس از من پرسيد آيا در چشمان اين جوان سرخى ديده مى‏شود؟ گفتم: آرى، گفت: او پيامبر و خاتم انبياست.

از جمله در وقت داد و ستد با تاجرى بر سر موضوعى اختلاف پيدا كرد، آن مرد گفت: به لات و عُزّى‏ سوگند بخور تا من سخن تو را بپذيرم، امين در پاسخ او گفت:

پست‏ترين و مبغوض‏ترين موجودات پيش من همان لات و عزّى است كه تو آنها را مى‏پرستى.»(فروغ ابدیت:۱۸۳-۱۸۸/برگرفته ازحدیث«ازشبانی تاتجارت»ترجمه نهایةالإرب:۱۰۲/بحارالانوار:۱۵/۱۸.)

 

پيامبر و حِلْف الفضول‏

«بيست سال قبل از بعثت، مردى در ماه ذوالقعده وارد مكّه شد و متاعى در دست داشت، عاص بن وائل آن را خريد و پولى كه متعهّد شده بود بپردازد نپرداخت. ميان آنان مشاجره شد. آن مرد ديد قريش در كنار كعبه نشسته‏اند. در برابر آنان ناله زد، اشعارى سرود، قلوب مردانى كه در عروقشان غيرت در جريان بود تكان داد، از آن ميان زبير بن عبدالمطّلب برخاست و عدّه‏اى نيز با او همصدا شده در خانه عبداللَّه بن جدعان انجمن كردند و با هم پيمان بستند و هم قسم شدند كه دست به اتّحاد و اتّفاق بزنند و تا آن جا كه امكانات اجازه مى‏دهد حقوق مظلوم را از ظالم بگيرند.

مراسم پيمان تمام شد، از آن جا برخاستند و به سوى عاص بن وائل آمدند و متاعى را كه خريده و عوض آن را نداده بود از وى گرفته به صاحبش تحويل دادند.

محمّد صلى الله عليه و آله در اين پيمان كه حيات مظلومان را بيمه مى‏كرد شركت جست و خود درباره عظمت اين پيمان جمله‏هايى فرموده است از جمله:

«در خانه عبداللَّه جدعان شاهد پيمانى شدم كه اگر امروز هم (أيّام بعثت) مرا به آن پيمان بخوانند اجابت مى‏كنم. من حاضر نيستم پيمان خود را بشكنم اگر چه در برابر آن گران‏بهاترين نعمت را در اختيارم بگذارند».

ورود محمّد به حوزه اين پيمان و سعى و كوششى كه در خدمت به مظلومان و محرومان داشت آن چنان به آن ارزش بخشيد و آن را تحت عنوان «حِلْف الفضول» چنان محكم و استوار ساخت كه نسل آينده نيز خود را موظّف مى‏ديد به مفاد آن عمل نمايد.

گواه مطلب جريانى است كه در دوران فرماندارى وليد بن عُتبه برادر زاده معاوية بن ابى سفيان كه از طرف او حاكم مدينه بود اتّفاق افتاد.

سالار شهيدان حضرت حسين عليه السلام كه در سراسر عمر خود زير بار ستم نرفت بر سر مالى با حاكم مدينه كه همواره به قدرت هاى محلّى و مركزى تكيه كرده اجحاف مى‏نمود اختلاف پيدا كرد. امام براى درهم شكستن اساس ستم و آشنا نمودن ديگران به حقّ خود، رو به فرماندار مدينه كرد و گفت:

به خدا سوگند! هر گاه بر من اجحاف كنى دست به قبضه شمشير مى‏برم و در مسجد رسول خدا مى‏ايستم و مردم را به آن پيمانى كه پدران و نياكان آنها بنيان گذار آن بودند دعوت مى‏نمايم. از آن ميان عبداللَّه بن زبير برخاست و همين جمله را تكرار كرد و ضمناً افزود: نهضت مى‏كنيم و حقّ او را مى‏گيريم و يا اين كه در اين راه كشته مى‏شويم.

دعوت حسين عليه السلام كم‏كم به گوش همه افراد غيور مانند مِسوَر بن مَخرَمه و عبدالرحمان بن عثمان رسيد و تمام لبّيك گويان به آستان مقدّس حسينى شتافتند و در نتيجه فرماندار از جريان وحشت كرد و دست از اجحاف برداشت.»(فروغ ابدیت به نقل ازسیره حلبی:۱/۱۵۵-۱۵۷)

منبع:کتاب تفسیروشرح صحیفه سجادیه جلددوم


15وظیفه شیعیان درعصرغیبت امام زمان(عج)

1-دعابرای امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف تا به معرفت حضرت نائل شویم:ائمه هدی(علیه السلام)نیزهمواره براین نکته مهم تکیه داشته اند.امام صادق(علیه السلام)دعایی به"زراره"تعلیم کرده ومی فرمایند:«...اگرزمان غیبت رادرک کردی چنین دعاکن:اللهم عرفنی نفسک فانک ان لم تعرفنی نفسک لم اعرف نبیک.اللهم عرفنی رسولک فانک ان لم تعرفنی رسولک لم اعرف حجتک.اللهم اعرف حجتک فانک ان لم تعرفنی حجتک ضللت عن دینی.»(منتخب الاثر،آیت الله صافی گلپایگانی،حدیث1،صفحه501،به نقل ازغیبت نعمانی،کافی،کمال الدین)همچنیندعاهای دیگری که درکتب ادعیه وزیارات و...بدان اشاره شده خصوصا دعای معروف«اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن...»که بحمدلله دربین جامعه شیعه بسیارمعروف ومشهوراست.

2-شناخت صفات وسیره امام علیه السلام:بدیهی است که یک عاشق دلباخته امام ویک منتظرحقیقی بایدبداندکه محبوبش ازچه صفاتی برخورداربوده وچه سیره وروشی رادرزندگی وسایرشئونات دارد.

3-رعایت ادب درهمه موارد:امامی که واجب الطاعة وحجت خدابرتمامی اهل زمین است،نامش محترم ویادش بسیارگرامی است.اوپیشوای همه وچشم بینای خدادربین مخلوقات اوست.روزی اهل زمین به یمن وجوداوست وهرکس که به مرتبه ای ازمراتب کمال می رسدازپرتوعنایت حضرت حق است،که ازمسیر امامت به مارسیده است.

4-عشق وعلاقه نسبت به حضرت:مرحوم سیدعبدالکریم کفاش هفته ای یکباربه محضرآن حضرت مشرف می شد.اودرری درجوارعبدالعظیم حسنی می زیست. دریکی ازتشرفاتش حضرت ازاومی پرسند:سیدعبدالکریم اگرمارانبینی چه خواهدشد؟ایشان پاسخ می دهد:آقاحتما می میرم.حضرت درپاسخ فرمودند:اگرچنین نبودی هرگزمارانمی دیدی؟(مشعل هدایت،ج2،ص129،ومبحث امکان تشرف ازاستادحاج شیخ حسین گنجی)

5-علاقه مندکردن دیگران به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف:طبیعی است که هرکس به چیزی علاقه مندباشددرصددتبلیغ وترویج آن برآمده وآن را به دیگران معرفی خواهدکرد.چه رسدبه این که وجودمقدس خاتم الاوصیاعجل الله تعلی فرجه الشریف باشد.

6-انتظارفرج:امام صادق(علیه السلام)فرمودند:«بخشی ازویژگی های مومنان عبارت است ازتقوی،پاکدامنی،خیرخواهی،...،صبردرانتظارفرج است.(منتخب الاثر،آیت الله صافی،ص498،به نقل ازبحارالانوار)دربسیاری ازروایات انتظارفرج پرفضیلت ترین اعمال دانسته شده است.(منتخب الاثر،ص493-500)

7-اظهارعلاقه وافربرای ملاقات با آن حضرت

8-ذکرفضایل ومناقب آن حضرت وشرکت درمجالس امام شناسی

9-دادن صدقه برای سلامتی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف

10-بجا آوردن حج وعمره وزیارت مشاهدمشرفه به نیابت ازامام:اعمالی که به نیابت ازامام به جا آورده می شوددرواقع هدیه ای ازجانب عاشقان وشیفتگان به ایشان است..

11-توسل واستغاثه به وجودمقدس امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف:دربعضی ازروایاتازآن بزرگواربه"غیاث المضطرالمستکین"تعبیرشده است.توسل به اهل بیت سیره دائمی بزرگان وصلحاوعلما شیعه بوده وحتی ائمه هدی نیز به وجودمقدس ایشان توسل می جسته اند.

12-تجدیدبیعت با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف:براساس بعضی ازروایات تجدیدبیعت بعدازهرنمازواجب یا درهرجمعه مستحب است.(مکیال المکارم ومنتخب الاثر).همچنین امام صادق(علیه السلام)فرمودند:هرکس بعدازنمازصبح وظهر"اللهم صل علی محمدوآل محمدوعجل فرجهم"بگوید،نمی میردمگرآنکه حضرت راببیندوبشناسد.(بحارالانوار،ج86،ص77،باب39)

13-اجتناب ازمحارم:کسی که منتظرواقعی است بایدازآنچه امام زمانش کراهت وتنفردارداجتناب نموده وهرعملی که درتقرب اوموثراست رابه خاطررضای محبوب وارتباط روحی بااوانجام دهد.مرحوم شیخ طوسی در"تجریدالاعتقاد"می نویسد:«وجوده لطف وعدمه منا»یعنی وجودحضرت لطف وعنایت برماست و غیبت ایشان به خاطراعمال ورفتارماست.

     "گفتم که روی خوبت ازمن چرا نهان است                 گفتا توخودحجابی ورنه رخم عیان است"

     "گفتم که ازکه پرسم جانا نشان کو یت؟                  گفتا نشان چه پرسی آن کوی بی نشان است"

14-دوستی باصالحان:دوستی بادوستان حضرت باعث تقرب وجلب خشنودی ایشان است.قران کریم دروصف یاران حضرت می فرماید:«محمدرسول الله والذین معه اشداءعلی الکفاررحماءبینهم»یعنی محمدرسول خداوکسانی که بااوهستندبرعلیه کفاربسیارخشن ولی بایکدیگربسیارمهربانند.

15-برائت ازدشمنان خداواهل بیت:امام هادی(علیه السلام)درزیارت جامعه می فرمایند:«برئت الی الله عزوجل من اعدائکم ومن الجبت والطاغوت والشیاطین و حزبهم الظالمین.»یعنی برائت می جویم به درگاه خدای عزوجل ازدشمنان اهل بیت واهل طاغوت وشیاطین وگروه ظالمان.

منبع:کتاب شریف "مکیال المکارم"-"سیدمحمدتقی موسوی".